به گزارش پایگاه خبری راه وطن به نقل از ایرنا تحولات اخیر سوریه، سقوط دولت اسد و به قدرت رسیدن معارضین در دمشق، بار دیگر آینده روابط ایران و ترکیه را در صدر اخبار و تحلیل ها قرار داد. روابطی که گاه بسیار نزدیک و گاه دور از هم است.
سال ۲۰۲۴ میلادی در حالی به روزهای پایانی خود رسید که با سقوط بشار اسد و حاکمیت تحریر الشام بر دمشق، معادله پیچیده سیاست در غرب آسیا وارد مرحله جدیدی شد.
ماه های پایانی این سال در حالی سپری شد که سرعت و پیچیدگی تحولات در غرب آسیا روز افزون شده و این سال را به دوره ای ویژه در تاریخ معاصر منطقه بدل کرد.
ترور شهید هنیه در تهران، حملات رژیم اسرائیل به لبنان، واقعه تروریستی پیجرها، شهادت شهید نصرالله و شهید صفی الدین، عملیات وعده صادق ۲ و تجاوز رژیم صهیونیستی به ایران و در نهایت فروپاشی سریع دولت بشار اسد در ماه اخیر در فاصله ای کمتر از ۵ ماه تمام نگاه ها را به آینده مسائل منطقه غرب آسیا متمرکز کرده است.
در این میان تحولات سوریه، به لحظ عمق تاثیرات خود بر روند های منطقه جایگاه ویژه تری را پیدا کرده است.
حمایت ترکیه از تحریر الشام و گروه های معارضی که در طی ۱۱ روز موفق به فروپاشی و کنار رفتن اسد از صحنه قدرت در دمشق شدند و موضع ایران در حمایت از دولت سوریه در برابر تروریسم تکفیری در طی ۱۳ سال جنگ داخلی در این کشور، سوالاتی جدی را در ارتباط با روابط تهران و آنکارا به اذهان متبادر ساخت.
سوالاتی که بدون توجه به دیگر فاکتور ها و عوامل موثر، پیش زمینه روابط و سابقه تاریخی دو کشور، نتیجه گیری ها و محاسباتی اشتباه را در پی خواهد داشت.
پیش زمینهها و عواملی که گاه زمینه دوستی و گاه زمینه رقابت و اختلاف نظر بوده است.
رقابت منطقهای؛ زمینه دوری
تاریخ طولانی روابط و مسائل میان ایران و ترکیه گرچه مملو از رقابت های طبیعی میان این دو قدرت منطقه ای غرب آسیا است ولی در طول چندین قرن همسایگی میان دو کشور و تمدن بزرگ اسلامی، صلح و نزدیکی تهران و آنکارا نه تنها ثمرات بزرگی برای هر دو به ارمغان اورده است که این ثمرات به دیگر کشورهای اسلامی منطقه نیز سرایت داشته است.
ایران و ترکیه به دلیل تفاوت های مذهبی و عقیدتی، حوزه نفوذ فرهنگی، تاریخی و تمدنی متفاوت، نوع تعامل و رابطه با قدرت های و جبهه های قدرت جهانی و در نهایت سیاست خارجی متفاوت، زاویه دید متفاوت و اختلافات مهمی در سیاست های منطقه ای و جهانی خود دارند.
تهران و آنکارا هر دو بهدنبال افزایش نقش آفرینی خود در منطقه غرب آسیا هستند. ایران با همراهی و هماهنگی با محور مقاومت سعی در گسترش آرمان فلسطین و مقابله با حضور بیگانگان در منطقه دارد و در مقابل، ترکیه از طرفی بهدنبال تقویت محور اخوانی در غرب آسیا است و از سویی دیگر به دنبال احیا نفوذ و حضور خود در مناطق و کشورهایی است که سابقا در ذیل حکومت عثمانی قرار داشته اند.
ترکیه همچنین برنامه های متعددی برای افزایش نقش آفرینی خود و توسعه تفکر اخوانی در دیگر کشورهای اسلامی در شمال آفریقا داشته است.
ایران و ترکیه در طی ۱۳ سال سپری شده از بحران سوریه همچنین مواضع متفاوتی نسبت به مسائل این کشور داشتند. کشورمان با درخواست رسمی دولت بشار اسد برای مقابله با تروریسم رو به گسترش در سوریه و عراق و خطرات منطقه ای و جهانی این پدیده از مبارزه بشار اسد و ارتش سوریه بر علیه تروریسم تکفیری حمایت کرده، در حالی که ترکیه حمایت از گروههای مخالف دولت سوریه را در دستور کار قرار داد و نقش فعالی در تلاش برای سرنگونی اسد ایفا کرد.
از سویی دیگر گرچه تضاد دیدگاه میان تهران و آنکارا در تمام سالهای این بحران پابرجا بوده و هست ولی دو کشور از سازوکار آستانه حمایت کردند.
قفقاز جنوبی نیز صحنه دیگری از رقابت ایران و ترکیه است. ترکیه با حمایت از جمهوری آذربایجان در جنگ قرهباغ و پشتیبانی سیاسی از مواضع باکو برای ایجاد کریدور و اتصال میان قسمت اصلی جمهوری آذربایجان، نخجوان و از این طریق اتصال مستقیم تجاری میان خود و باکو، سعی بر افزایش نفوذ خود در قفقاز جنوبی افزایش دهد، در حالی که ایران با موضعی صریح درباره اصل خدشه ناپذیری مرزهای بین المللی، همه بازیگران را از هرگونه تغییر سرزمینی و ژئوپلتیک در منطقه قفقاز بر حذر داشته است
سیاست خارجی گرچه بیشتر زمینه های رقابت ایران و ترکیه را فراهم آورده ولی در عین حال مخالفت با یک جانبهگرایی و فشارهای ظالمانه اقتصادی و سیاسی غرب، نقش آفرینی، هماهنگی و موضع یکسان تهران و آنکارا در محکومیت بین المللی رژیم اسرائیل و روابط نزدیک دو کشور در قبال جبهه جدید قدرت های نوظهور غیر غربی نشانگر زمینه های همکاری و نزدیکی دو کشور در این عرصه نیز هست.
زمین تجارت؛ زمینه دوستی
ایران و ترکیه، بهواسطه تاریخ طولانی تجارت و موقعیت جغرافیایی استراتژیک خود، همواره روابط اقتصادی نزدیکی داشتهاند. این دو کشور، علاوه بر قرارگیری در مسیر تاریخی جاده ابریشم، نقش حیاتی در اتصال قارههای اروپا و آسیا و همچنین مناطق شمالی و جنوبی ایفا کرده و به همین دلیل، سهم قابل توجهی از بازار یکدیگر را نیز در اختیار دارند.
اندیشمندان نئولیبرال در علم روابط بین الملل و اقتصاد سیاسی بین الملل، اقتصاد و توسعه وابستگی متقابل میان کشورها را یکی از عوامل ثبات ساز و کمک کننده به صلح به شمار می آورند.