گفتمان دالهای آخرتگرایی، معنویتخواهی، ایثارگری، شهادتطلبی، دنیاگریزی، مردمسالاری دینباوری، تقدم منافع جمعی بر منافع فردی، تولی و تبری، جهاد و مقابله با تجاوز به مثابه دستورالعملی برای کاربست آحاد ایرانیان حول دال مرکزی نظام و امام درآمد. در این فضا بـود کـه مفاهیم و واژگانی چون راست و چپ در عرصه سیاسی با تدبیر بنیانگذار انقلاب و با توقف و تعطیلی کار حزب جمهوری اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به حاشیه رانده شد.
در این برهه از زمان، گفتمان مذکور با بهرهگیری از دال غیرت ملی و ضرورت دفاع از کشور و وطندوستی، زمینه تهییج مردم در جمهوریت و مشارکت سیاسی را فراهم ساخت.
۴.گفتمان راست سنتی (مذهبی)
گفتمان راست سنتی به عنوان یکی از ستونهای اصلی در فضای سیاسی ایران و نظام مردمسالار دینی در دهه ۶۰ ظهور کرد و در ادوار انقلاب مرجع جریانهای انقلابی است.
طرفداران این گفتمان، محافظهکار و آرمانگرای واقعبین نامیده میشوند، برای ارزشها اهمیت قائل بوده و معتقدند رشد و توسعه اقتصادی نباید با ارزشها در تضاد قرار گیرد و عدالت اجتماعی را مقدم بر توسعه میدانند.
دخالت مستقیم دولت در اقتصاد، تاکید بر عدالت اجتماعی و استقلال اقتصادی و سیاسی، مخالفت صریح با خصوصیسازی و آزادسازی اقتصادی، مخالفت با تعدیل اقتصادی و حاکمیت سرمایهداری از دیدگاههای گفتمان چپ سنتی محسوب میشد
در دهه نخست بعد از پیروزی انقلاب، گفتمان راست سنتی با بهرهگیری از دال بسط عدالت اجتماعی و حفظ ارزشهای سنتی و هنجارهای مورد قبول مردم سعی در تجلی جمهوریت و مشارکت سیاسی مردم داشت.
در نگرش اقتصادی راست سنتی، تولید و تجارت و صادرات اهمیت بسیاری دارد. پایگاه اجتماعی راست سنتی را میتوان در اقشار مذهبی، طبقه متوسط به پایین، بازار و طیف سنتی مشاهده کرد.
۵.گفتمان چپ سنتی (مذهبی)
این جریان در دهه ۶۰ نقش فعالی در عرصههای سیاسی داشت. بعد از کنار رفتن دولت موقت و دولت بنی صدر، زمینه و شرایط برای بروز و ظهور اختلافات نظری در میان نیروهای انقلابی درون حاکمیت مهیا شد. در این تقابلها، شعارهای دفاع فعال از قشر مستضعف و گسترش آموزشهای عقیدتی، تاکید بر تعهد به جای تخصص، هواداری از آرمان برابری فرصتها، گرایش به ایمان دنیوی اخروی، گرایش به سوی جهانوطنی و امت واحده به جای میهنپرستی و ملیتگرایی در زمره دالهای این گفتمان به چشم میخورد.
این گفتمان در سیاست خارجی دارای موضع رادیکال بود و در آن غربستیزی و صدور افکار و آرمانهای انقلاب به هر نحوی از اهداف فرامرزی برشمرده میشد.
دید طرفداران این گفتمان نسـبت بـه مقوله فرهنگ و مظاهر آن بسیار بسته و تنگنظرانه بود و از دید منتقدان آن با هر نوآوری در زمینه فرهنگ که میخواست سنتها و ارزشها را تعدیل کند، برخورد میکرد. البته در دهه هفتاد طرفداران این گفتمان دید معتدلتری نسبت به مسائل مطرحشده پیدا کردند.
از دیدگاه گفتمان چپ سنتی، توسعه و رشد اقتصادی در مقایسه با عدالت اجتماعی از اولویت کمتری برخوردار است. به طور کلی دخالت مستقیم دولت در اقتصاد، تاکید بر عدالت اجتماعی و استقلال اقتصادی و سیاسی، مخالفت صریح با خصوصیسازی و آزادسازی اقتصادی، مخالفت با تعدیل اقتصادی و حاکمیت سرمایهداری از دیدگاههای این گفتمان محسوب میشد.
۶.گفتمان چپ مدرن
از دهه هفتاد گفتمان چپ مدرن با بهرهگیری از دال روشنفکری، گسترش نهادهای مدنی و احزاب، جمهوریتخواهی، نقد و نقدپذیری و تاختن به نهادهای حاکمیتی، به مشارکت سیاسی مردم بها داده و تلاش کرد بر مشارکت مردم بیافزاید
طی دهه هفتاد در چرخش گفتمانی که در چپ سنتی شکل گرفت این جریان به سمت نگرشها و رویکردهای متفاوتی نسبت به گذشته حرکت کرد. مواضع و دیدگاههای جناح چپ مدرن را باید در تعدیل و دخل و تصرف دیدگاههای سایر طیفها به ویژه چپ سنتی یافت.
چپ مدرن در بعد سیاسی به مشارکت سیاسی مردم در قالب نهادهای مدنی و احزاب مینگریست و احزاب و گروههای سیاسی را حد وسط بین دولت و جامعه میدانست و بر جمهوریت و اسلامیت نظام تأکید داشت.
چپ مدرن به تبادل فرهنگی و تقویت بسترها و زیر ساختهای فرهنگی، حفظ و تقویت هویت دینی و ملی برای ایجاد مصونیت اجتماعی در برابر تهاجم و ایجاد زمینه اندیشهسازی اهمیت زیادی میداد.
از دهه هفتاد گفتمان چپ مدرن با بهرهگیری از دال روشنفکری، گسترش نهادهای مدنی و احزاب، جمهوریتخواهی، نقد و نقدپذیری و تاختن به نهادهای حاکمیتی، به مشارکت سیاسی مردم بها داده و تلاش کرد بر مشارکت مردم بیافزاید.
ثبت دیدگاه