به گزارش پایگاه خبری راه وطن در میانه روزهایی که صدای آژیرها و اخبار جنگ سایه سنگینی بر شهرها انداخته بود، مردمی بیادعا اما بزرگ صحنههایی از مهربانی، همدلی و فداکاری آفریدند که فراتر از هر روایت رسمی نشان از عمق روح انسانی این سرزمین دارد. «این مردم نازنین» تنها تماشاگر بحران نبودند بلکه با دستهای گشوده، خانههای باز و دلهای روشن پایههای سرمایه اجتماعی را در تاریکترین لحظات تاریخ معاصر دوباره زنده کردند.
در روزهای پایانی جنگ ۱۲ روزه، تهران صحنهای بود از تلاش برای بازگشت به روال عادی در حالی که صدای جنگ هنوز خاموش نشده بود. یکی از شهروندان تهرانی در گفتوگو با پژوهشگر ایرنا روایتی از یک روز در ترمینال جنوب پایتخت را بازگو میکند؛ جایی که خطوط باریک میان بحران و انسانیت بهوضوح دیده میشد.
او میگوید: «در روزهای پایانی جنگ ۱۲ روزه تصمیم گرفتم تهران را به مقصد یکی از استانهای جنوبی ترک کنم. وارد ترمینال که شدم، فضا عجیب بود. تعداد تاکسیهای بینشهری بهطور محسوسی زیاد شده بود. اتوبوسها آماده حرکت بودند و همهچیز به ظاهر عادی به نظر میرسید اما در پس این نظم ظاهری، التهاب جنگ در نگاه مردم موج میزد. در ورودی ترمینال مشغول نوشیدن چای بودم که مردی با رنگ و روی پریده و ظاهری آشفته کنارم آمد و گفت: «میتونید برای من بلیت همدان بگیرید؟». یک لحظه احساس کردم چند روز است چیزی نخورده است. برایش چای و کیکی خریدم، ساندویچ و آب معدنی هم در نایلونی گذاشتم و به او داد. با خودم به محوطه ترمینال بردمش. از یکی از باجهها قیمت بلیت همدان را پرسیدم و به اندازه همان مبلغ، پول نقد به او دادم. خانمی که این صحنه را دیده بود، او هم صد هزار تومان به آن مرد داد».
این روایت تنها نمونهای است از هزاران کنش انساندوستانهای است که در روزهای تاریک جنگ در سایه انفجارها و اخبار اضطرابآور میان مردم عادی جریان داشت. کمکهایی که گاه در قاب دوربینها ثبت نمیشدند اما در قلبها ماندگار شدند؛ همدلیهایی که چه در کوچه و خیابان و چه در فضای مجازی، رنگی از امید به این روزهای تلخ میزدند.
جلوههای از همراهی و همیاری مردمی در کوچه و خیابانها
یکی از صحنههای تأثیرگذار و بهیادماندنی در بستر فضای مجازی که در روزهای بحران جنگی وایرال شد، فیلم کوتاهی بود که در آن مردی به همراه دخترش در صف پمپ بنزین به مردم شربت میدادند. این تصویر ساده اما عمیق نمادی روشن از همبستگی، مهربانی و روح مدنی شهروندی بود که در لحظات دشوار خود را با شکلی بیتکلف به نمایش گذاشته بود.
همزمان جلوههای دیگری از همراهی و همیاری مردمی در کوچه و خیابانهای شهر دیده میشد که بخشی از آن در قالب پیامهای دستنویس یا اطلاعیههایی روی شیشه مغازهها، نانواییها و داروخانهها نمود پیدا کرده بود. اطلاعیههایی که گرچه ساده و کوتاه بودند اما حامل بار بزرگی از مسئولیت اجتماعی، نوعدوستی و درک متقابل از شرایط حساس زمانه بودند.
در یکی از این نمونههای قابلتأمل، روی شیشه یک داروخانه نوشته شده بود: «در راستای همبستگی ملی و وظیفه اجتماعی در شرایط فعلی در این داروخانه تا اطلاع ثانوی تعرفه خدمات دارویی دریافت نمیشود».
این جمله کوتاه نهفقط نشانگر تصمیمی مسئولانه در یک واحد صنفی بلکه بازتاب نوعی تعهد جمعی و همدلی فراگیر بود که در آن، مرز میان منافع فردی و منافع عمومی رنگ باخته و جای خود را به روحیهای انسانی و مشارکتی داده بود. اینگونه رفتارها در دل بحران همچون پادزهرهایی در برابر فشار، اضطراب و احساس تنهایی اجتماعی عمل میکنند و نشان میدهند که سرمایه اجتماعی برخلاف تصور فقط مفهومی انتزاعی یا تئوریک نیست بلکه در عمل در کنشهای ساده و صمیمانه مردم حیاتی میشود.
پیوندی فراتر از فاصلهها؛ همیاری مردمی در بستر فضای رسانهای
نوعی دیگر از جلوههای همیاری و همدلی اجتماعی در فضای رسانهای و مجازی شکل گرفت؛ جریانی مردمی که در آن شهروندان از نقاط مختلف کشور هرآنچه در توان داشتند و گمان میکردند میتواند در شرایط بحرانی گرهگشا باشد، در معرض اطلاعرسانی عمومی قرار میدادند. این مشارکت داوطلبانه چهرهای تازه از مسئولیتپذیری اجتماعی را در بستر فضای دیجیتال به نمایش گذاشت؛ فضایی که بهرغم فاصلههای فیزیکی توانست پیوندی عاطفی و عملی میان انسانها برقرار کند.
در این میان انتشار گسترده اطلاعیههایی از سوی مردم شهرهای گوناگون در رسانهها و شبکههای اجتماعی، گواهی بر گسترهی این روحیه مشارکتجویانه بود. در بسیاری از این پیامها اعلام شده بود که خانوادهها یا گروههایی امکان اسکان اضطراری دارند و حاضرند مکانهای خود را اعم از خانه، اقامتگاههای شخصی و … در اختیار کسانی قرار دهند که در اثر شرایط بحرانی بیپناه یا نیازمند سرپناهی موقت شدهاند. برای نمونه در یکی از این اطلاعیهها نوشته شده بود: «به نام انسانیت، هر کسی مکانی برای رفتن نداره خودشو ب کردستان برسونه من در خدمتش هستم با این شماره ک روی آگهیه زنگ بزن لازم باشه خودم میام دنبالتون اگه کسیو توی خانواده دارین ک امکان سفر براش سخته خبر بدین لطفا کسایی پیام بذارن که واقعا جایی برای رفتن ندارن و بچه یا سالمند دارند جا برای ۱۰۰۰ نفر هست خیالتون راحت باشه فقط قبل از اومدن حتما هماهنگ کنید. با تشکر».