به گزارش پایگاه خبری راه وطن به نقل از ایرنا همسایه شمال غربی با وجود روابط پایداری که در سالهای اخیر با جمهوری اسلامی ایران داشته و بهرهمندی از طیف گستردهای از منافع مشترک، در نقاط و سطوح گوناگونی رویکردهایش را بر مبنای رقابت و بعضا تعارض اهداف و منافع تنظیم کرده و پیش برده است.
«شاهین نجفیفر» دانشجوی مطالعات منطقهای با گرایش خاورمیانه در دانشکده روابط بینالملل در پژوهشی به عوامل شکلدهنده به سیاست خارجی ترکیه پرداخته و در ادامه، مناسبات این کشور با جمهوری اسلامی ایران را با تفکیک پیشرانها و پسرانهای گوناگون در سطوح ملی، منطقهای و بینالمللی مورد واکاوی قرار داده است.
این پژوهش با بررسی ساختارهای اجتماعی و سیاسی ترکیه، به بررسی تحولات سیاست خارجی این کشور از زمان پایهگذاری جمهوری ترکیه به دست آتاتورک تا دوره معاصر پرداخته است.
بر این اساس، سیاست خارجی ترکیه با روی کار آمدن حزب «عدالت و توسعه» در ۲۰۰۱ تغییرات مهمی را تجربه کرد که میتوان آن را در قالب رویکرد «تنش صفر با همسایگان» تعبیر کرد؛ رویکردی که البته به موازات تحولات داخلی، منطقهای و تحولات بینالمللی در سالهای اخیر دچار دگرگونی شد و چهرهای متفاوت به خود گرفت.
به نوشته نجفیفر، سیاست خارجی ترکیه در طول سالیان متمادی دستخوش تغییرات قابل توجهی شده و ارزشهای متفاوتی هدایتگر رویکرد آن در روابط بینالملل بوده است.
به طور کلی، ناسیونالیسم، سکولاریسم، جمهوریخواهی، پوپولیسم (به ویژه در دوره حاکمیت حزب عدالت و توسعه)، دولتمحوری، اصلاحطلبی و … جزو اصول سیاست خارجی ترکیه بوده است. تاثیر متقابل بین عوامل داخلی (مسائل اقتصادی، احزاب، گروههای قومی و اقلیتها، مداخله نظامیان و …) و بینالمللی هم در نهایت اولویتهای سیاست خارجی ترکیه را مشخص کرده است.
در سال ۱۴۰۲ میزان مبادلات تجاری دو کشور معادل ۱۲ میلیارد دلار بود و تا دی ماه ۱۴۰۳ این رقم به بیش از ۱۴ میلیارد دلار رسید. به گفته سفیر ایران در ترکیه، پیشبینی می شود رقم مبادلات تجاری به ۱۶ میلیارد دلار برسد؛ هدفگذاری سالهای اخیر البته روی تجارت ۳۰ میلیارد دلاری بوده است.
در همین چارچوب، روابط ترکیه در دهههای اخیر با آمریکا، اروپا، روسیه، یونان، قبرس و … تغییراتی را تجربه کرده است. ارتباط با جمهوری اسلامیایران هم از این قاعده مستثنی نیست.
روابط دو کشور همسایه در دهههای اخیر با فراز و فرودهایی همراه بوده است؛ هرچند که ایران و ترکیه سالها است روابط نسبتا پایداری را در حوزههای مختلف سیاسی و اقتصادی تجربه میکنند. در همین چارچوب، نگارنده تحولات سیاست خارجی آنکارا و سمت و سوی روابط ایران و ترکیه را در پژوهش خود مورد بررسی قرار داده که مختصری از آن را در ادامه میخوانیم:
نگاهی به سیاست خارجی ترکیه از ابتدای هزاره تاکنون
دگرگونی نظام تکقطبی به سمت چندقطبی، سیاستمداران ترکیه را وادار کرد که تحت تأثیر این نظم نوین به تدریج از همراهی تام با سیاستهای آمریکا و اتحادیه اروپا فاصله بگیرند و ضمن برقراری روابط دوستانه و گرم با چین و روسیه به عنوان چالشگران قدرتهای غربی، موازنهای میان این دو طیف ایجاد کنند. ترکیه در این محیط جدید میکوشد از وابستگی و بازی در میدان غرب اجتناب و در سیاست خارجی الگویی مستقلتر و صد البته امنیتیتر اتخاذ کند.
و اما در سطح منطقه، خیزشهای عربی از ابتدای دهه دوم هزاره سوم، باعث شد تا روابط ترکیه با قدرتهای منطقه در خاورمیانه به صورت بازی با حاصل جمع صفر دنبال شود؛ به طوری که استراتژی قاطعانه قدرتهای منطقهای پس از قیامهای عربی منجر به رقابت شدید میان ترکیه با آنها برای دستیابی به قدرت و نفوذ شد.
ترکیهای که از سال ۲۰۰۱ و با روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه، به دنبال تنش صفر با همسایگان بود، ناگاه سودای رهبری منطقه را در سر پروراند. در این چارچوب، ترکیه تمام قد از اخوان المسلمین در مصر و تونس حمایت کرد؛ تصمیمی که با صفآرایی محور سعودی- اماراتی مواجه شد. «رجب طیب اردوغان» رئیسجمهوری ترکیه در سوریه هم آشکارا سیاست حذف «بشار اسد» از قدرت را دنبال کرد اما در این کارزار، هم با مخالفت روسیه و جمهوری اسلامیایران مواجه شد.
در دهه دوم حکومت حزب عدالت و توسعه، تصور ترکیه از نقش ملی خود به طور قابل توجهی تغییر کرد. ترکیه پس از تحولات عربی، با درگیر شدن نظامی در جنگ داخلی سوریه، نقش داور بیطرف خود را در خاورمیانه کنار گذاشت. بحرانهای سیاسی و اقتصادی داخلی ترکیه در سالهای اخیر به شدت بر این روند امنیتیشدن تأثیر گذاشته است.
بنابراین، دگرگونی در هر سه محیط بینالمللی، منطقهای و داخلی سیاست، ترکیه را چنان دچار چرخش کرده که از دخالت در مصر، لیبی، سوریه، قرهباغ، قبرس و مدیترانه ابایی به خود راه نمیدهد و هر از گاهی با قدرتهای غربی مانند فرانسه و آلمان و غیرغربی مانند روسیه به نزاع بر میخیزد.
روند افزایشی امنیتیشدن در سیاست خارجی ترکیه به ویژه به دلیل بحران سوریه، کودتای نافرجام ۱۵ جولای و افزایش تنشها در مناطق مورد علاقه ترکیه مانند مدیترانه شرقی، خاورمیانه و قفقاز بر جایگاه این کشور تأثیر گذاشته است.
از سال ۲۰۲۰، ترکیه سفیری در قاهره، تل آویو و دمشق نداشت؛ سه پایتختی که در اوایل دهه ۲۰۰۰ با آنها روابط قوی برقرار کرده بود. در همان زمان، آنکارا با متحدان غربی خود در چندین زمینه از جمله اکتشاف انرژی در شرق دریای مدیترانه رو در رو شد که منجر به درگیری با اتحادیه اروپا و یونان شد.
از دید منتقدان، پروژههای سیاست خارجی حزب عدالت و توسعه مدتها است که توسط دولت به عنوان انحراف از بحرانهای سیاسی داخلی مورد استفاده قرار میگیرد. از این منظر، ترکیه در بحبوحه یک دوره آشفتگی سیاسی و اقتصادی قرار دارد که در آن دولت تصمیم گرفته است توجهات را از نگرانیهای داخلی منحرف کند و با قطبی کردن عمدی روابط خارجی از خود حمایت کند؛ اما این رویکرد ممکن است تنها در غیاب یک بحران عمیق اقتصادی و سیاسی کار کند.
شباهتهای فرهنگی زیادی بین ایران و ترکیه وجود دارد. یکی از این شباهتها هویت اسلامی دو کشور است
در این چارچوب، روابط ایران و ترکیه طی دهههای اخیر همواره دستخوش تحولاتی بوده است؛ مساله کردها، همکاریهای اقتصادی، روابط ترکیه و رژیم صهیونیستی، ژئوپلیتیک، تشابهات فرهنگی و قومی، نوع روابط با قدرتهای بزرگ، رقابت در قفقاز و بحران قره باغ از جمله مهمترین عوامل پسران و پیشران در روابط دو کشور بوده است که همچنان ادامه دارد.
پیشرانها و پسرانهای روابط تهران-آنکارا در سطح ملی
عوامل پیشران در سطح ملی
یکی از بسترهای مهم روابط بین ایران و ترکیه رابطه ژئوپلیتیکی و مرز مشترک است. ترکیه و ایران دارای مرزی طولانی به طول ۵۲۹ کیلومتر هستند و مشترکات جمعیتی و فرهنگی یکسانی دارند. بدون تردید رابطه ژئوپلیتیکی امکان تبادلات، جابهجاییها و افزایش وابستگی متقابل را در سطوح مختلف اقتصادی، امنیتی و فرهنگی میسر میسازد. به همین منوال، توسعه اقتصادی میتواند دو کشور را برای سیاستگذاریهای متناسب با منافع ملی از جمله شکل دادن به منطقهگرایی سوق دهد.
به هر میزان که منطقهگرایی در دستور کار برنامهریزی ملی دو کشور قرار گیرد، به همان مقدار روابط دوجانبه و شکلگیری نظم جدید افزایش مییابد. بنابراین، افزایش سیاستگذاریهای منطقهای و مرزی از تبادلات اقتصادی گرفته تا گردشگری و سیاستهای توریسم درمانی، سطح جدیدی از وابستگی است که این ظرفیت ژئوپلیتیکی به آن امکان میدهد و بدون شک میتواند به عنوان رویکرد رفع موانع توسعه بین دو کشور و بهبود روابط ایران و ترکیه نیز عمل کند.
تداخل قومیتها و فرهنگهای بین ایران و ترکیه همانند دو روی یک سکه است. شباهتهای فرهنگی زیادی بین ایران و ترکیه وجود دارد. یکی از این شباهتها هویت اسلامی دو کشور است. علاوه بر این، آثار متعدد فارسی در طول تاریخ ترکیه وجود داشته است و بر مبنای برخی منابع، بسیاری از ترکها توسط ایرانیان به دین اسلام گرویدهاند.
ممکن است ایران و ترکیه در تعداد زیادی از مسائل منطقهای اختلاف نظر داشته باشند اما روابط اقتصادی بین دو کشور به اندازهای قوی بوده است که میتواند بسیاری از تنشها را به حاشیه براند. روابط اقتصادی ایران و ترکیه در سالهای اخیر گسترش زیادی داشته است.
سدسازیهای ترکیه میتواند معضلاتی مانند مهاجرت، پناهندگی و ناامنی را در منطقه افزایش دهد. سدسازیها همچنین میتواند عاملی برای افزایش اختلافات آبی بین ایران-عراق و عراق-سوریه باشد و روابط این کشورها را هم وارد تنشهای آبی کند